برنامه غذايي در هنگام خوردن افطاری و سحري
برنامه غذايي ما در ماه مبارك رمضان نبايد نسبت به قبل خيلي تغيير كند و در صورت امكان بايد ساده باشد. همچنين بايد طوري تنظيم شود كه بر روي وزن طبيعي تأثير زيادي نداشته باشد. با توجه به ساعات طولاني گرسنگي در روز، بايد غذاهايي را مصرف كنيم كه به كندي و دير هضم مي شوند مثل غذاهاي حاوي فيبر زياد. غذاهاي ديرهضم معمولاً 8 ساعت در دستگاه گوارش مي مانند، در حاليكه غذاهاي زود هضم فقط 3 تا 4 ساعت در معده باقي مي مانند و فرد خيلي زود احساس گرسنگي خواهد كرد. غذاهاي دير هضم عبارتند از: حبوبات و غلات مثل جو، گندم، جو دوسر، لوبيا، عدس، آرد سبوس دار، برنج با پوست و غيره ( كه كربوهيدرات هاي پيچيده ناميده مي شوند). غذاهاي زود هضم عبارتند از: غذاهايي كه حاوي قند، آرد سفيد و غيره هستند ( كه به اين گروه كربوهيدرات هاي تصفيه شده گفته مي شود). غذاهاي حاوي فيبر غذايي عبارتند از: غذاهاي حاوي سبوس، گندم سبوس دار، غلات و حبوبات، انواع سبزي ها مانند لوبياي سبز، نخود، ذرت، اسفناج، برگ چغندر، ميوه هاي با پوست، ميوه خشك شده مثل برگه زردآلو، انجير، آلو خشك، بادام و غيره. غذاهاي مصرفي بايد در حالت تعادل با يكديگر باشند و از همه گروه هاي غذايي مثل ميوه، سبزيجات،گوشت و مرغ و ماهي، نان و غلات و گروه شير و لبنيات بايد در برنامه غذايي ما وجود داشته باشد. غذاهاي سرخ شده بايد به مقدار كم مصرف شوند، زيرا باعث عدم هضم، سوزش سردل و اختلال در وزن مناسب مي شوند.
روزه گرفتن بدون خوردن سحري به دستگاه گوارش آسيب جدي وارد ميكند.
سحرخيزي و آرامش قبل از خوردن سحري را مهم است. به هنگام خوردن سحري، غذاي كامل همراه با ماست، ميوه و سبزي توصيه ميشود. مصرف انواع ميوه به علت درصد بالاي آب آن باعث كاهش تشنگي در طول روز ميشود. ستفاده بيش از اندازه از برخي غذاهاي چرب، كشك، گوشت قرمز، ماكاروني، ته ديگ و آش به هنگام سحر در طول روز شخص را دچار تشنگي ميكند. مصرف يك كاسه كوچك سوپ جو به هنگام سحري خوردن، به علت وجود نوعي كربوهيدرات، احساس گرسنگي را به تعويق مياندازد و همچنين از نان، سيب زميني و برنج نيز ميتوان استفاده كرد. بدن در طول شبانهروز بايد ۲/۵ليتر معادل هشت ليوان مايعات مصرف كند تا كليهها دچار مشكل نشود. مايعات فقط آب آشاميدني نبوده، بلكه انواع سبزي و ميوه مثل هندوانه، گوجه، خيار و چاي كمرنگ، شير و سوپ حاوي مقداري قابل توجهي آب است كه آب آنها نيز جزو هشت ليوان محسوب ميشود. از آشاميدن آب و نوشابههاي سرد در شروع افطار خودداري كنیم. اين عمل باعث ضعيف شدن معده و بيحالي در ایّام روزهداری ميشود.
افطار خود را با يك استكان شير گرم و خرما شروع كنیم، چون ارزش غذايي خرما در مقايسه با شيرينيهاي مرسوم مانند باميه و زولبيا بسيار بالاتر است و خرما علاوه بر مواد قندي طبيعي، داراي ويتامين هاي مختلف و مواد معدني مورد نياز بدن است. مصرف زولبيا و باميه ممكن است خطرات آلودگي ميكروبي و به خصوص شيميايي در زمان غوطهور شدن در روغن را ايجاد كند. مصرف بيش از حد شيرينيها، حتي خرما در افطار توصيه نميشود زيرا مانع از صرف شام شده و ازطرف ديگر در بدن شيريني آن ها تبديل به چربي ميشود و خطر چاقي و افزايش وزن را افزايش ميدهد. مصرف مواد قندي ساده مثل شكر، آب نبات، قند، غذاهاي پرچرب، غذاهاي سرخ كرده، پرنمك و نفاخ مثل انواع آش، افراط در مصرف حلوا، زولبيا و باميه، مصرف زياد آب سرد و نوشابههاي سرد از عادات نادرست غدايي بوده كه بايد در ماه رمضان از آنها پرهيز كرد.خانوادهها بهجاي استفاده ازغذاهاي سرخ شده بايد روش طبخ غذاهاي خود را تغيير دهند و غذاهاي آب پز، كباب پز و يا بخار پز را جانشين سرخ كردن كنند. به علت نياز به مواد مغذي در پسران و دختران در حال بلوغ، بايد دريافت انرژي آنان بيش از افراد عادي باشد و علاوه بر مصرف غذاهاي توصيهشده بايد نوجوانان و جوانان ازمواد انرژيزا مثل دسرهاي شيرين و خرما نيز استفاده كنند. غذا را آهسته و در دفعات بيشتر صرف و فاصله يك تا دو ساعت را بين زمان صرف غذا تا خواب رعايت كنند.
سحري خوردن
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «سحري بخوريد هر چند كه يك جرعه آب باشد. همانا درود خدا بر كساني باد كه سحري ميخورند.»(1)رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «خرما سحري خوبي براي مؤمن است.»(2)اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد، و چنانچه عمداً فرو برد، روزهاش باطل است و به دستورى كه بعداً گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب مىشود.
معناشناسی سَحور و تسحّر
«سَحور» و «تسحّر» به معنای سحرخیزی و خوردن غذا پیش از طلوع خورشید است. ابنمنظور «سَحور» را «طعام السَحَرِ وشرابه»؛ خوردنی و نوشیدنی در وقت سحر، معنا کرده و ابناثیر گفته است: «سحور» به فتح «سین» اسم است برای هر خوردنی و نوشیدنیای که در وقت سحر خورده میشود و به ضم (سُحور) مصدر است. این واژه در روایات بیشتر به فتح (سَحور) آمده است، اما بر پایۀ قولی شکل درستتر آن، در روایات، ضم است؛ زیرا به شکل فتح به معنای طعام و برکت است نه عمل؛ وانگهی اجر و ثواب بر فعل سحری خوردن مترتب است نه بر طعام. «تسحّر» نیز به معنای خوردن سحری است. ابناثیر در معنای تسحّر مینویسد: «أکلُ السَّحور». ازهری نیز میگوید: «وقد تسحّر الرجلُ ذلك الطعامَ أي أكَلَه» و بدین معنا فراوان در روایات آمده است. همو گفته است: «سحور» یعنی هر غذا, شیر یا شربتی که هنگام سحر خورده میشود. «سحور» اسمی است که برای هر آنچه وقت سحر خورده میشود، وضع شده است. این واژهها پس از ظهور اسلام و وجوب فریضۀ روزه بر مسلمانان با حفظ اصالت معنای واژگانی در عرف مسلمانان بار معنایی ویژهای پیدا کرد. این دو واژه در اسلام به سحرخیزی در ماه مبارک رمضان و خوردن مقدار غذایی برای توانایی در روزه گرفتن در روز به کار رفت. در ادبیات روایی نیز به همین معنا به کار رفتهاند.
.
ساختارشناسی استحباب سحری خوردن در روایات
الف) امر
استحباب سحری خوردن را میتوان از امر به آن در روایات زیر به دست آورد. روشن است که امر در اینجا امر مولوی به معنای وجوب نیست در این روایت آمده است:
ـ «فَلْیَتسحّر أحدُكم ولو بِشُربةٍ من ماءٍ».
ـ «تسحّروا ولو بِجُرعِ الماءِ».
ب) نهی استحباب سحری بلند شدن تا حدی زیاد است که در برخی روایات ترک آن نهی شده است. روایات زیر به این نص اشاره دارند:
ـ «لا تَدَعْ أمتي السَّحورَ ولو علی حَشَفَةٍ». امت من سحری خوردن را ترک نکنند گرچه با خوردن یک خرمای ناچیز باشد.
ـ «وقد یَستحبُّ للعبدِ أنْ لا یَدَعَ السَّحورَ». برای بندۀ خدا مستحب است که سحری را ترک نکند.
ج) گزارههای تلویحی ـ ترغیبی
در برخی روایات برای سحرخیزی، به ویژه در سحرهای ماه مبارک رمضان، آثار و فوایدی ذکر شده است. این آثار و فواید به طور تلویحی مخاطب را به سحرخیزی ترغیب میکند؛ همانند روایات زیر:
ـ «السَّحور بركةٌ»؛ غذای سحری مایۀ برکت است.
ـ «ألا صلواتُ اللهِ علَى المُتسحّرین»؛ درود خدواند بر کسانی باد که سحری میخورند.
ـ «تَعاوَنوا بِأكلِ السَّحورِ على صیامِ النهارِ»؛ برای روزه گرفتن با خوردن سحری توان برگیرید.
در پارهای روایات معصومان به گونهای علاقهمندی خود را به سحرخیزی نشان دادهاند؛ همانند روایات زیر:
ـ «وأما في شهرِ رمضانَ فإنّه أفضَلُ أنْ یَتسحّر، نُحِبُّ أنْ لا یُتْرَكَ في شهر رمضانَ».
ـ «أما في شهرِ رمضانَ فإنَّ الفضلَ في السَّحورِ». شیخ مفید در جمعبندی خانوادۀ احادیث این موضوع، استحباب سحرخیزی را چنین آورده است: «رُوِیَ عن آلِ محمدٍ (علیهم السلام) أنَّهم قالوا: یَستحبُّ السَّحورُ ولو بِشِربَةٍ مِن الماءِ». سحری خوردن در روزۀ مستحبی
استحباب سحری خوردن بیشتر دربارۀ روزۀ ماه مبارک رمضان و روزۀ واجب مطرح است. در روایات دربارۀ سحری خوردن در روزۀ مستحبی تأکیدی دیده نمیشود. روایات این موضوع، شخص را میان بلند شدن برای سحری و بلند نشدن مخیر گذاشتهاند. در این موضوع روایت سماعه رهگشا است. سماعه میگوید از امام (علیه السلام) دربارۀ سحری بلند شدن برای کسی که قصد روزه گرفتن را دارد پرسیدم. امام در پاسخ فرمودند: اگر روزۀ ماه مبارک رمضان باشد فضیلت در سحرها است هر چند به نوشیدن یک لیوان آب باشد اما در روزۀ مستحبی اگر به سحری خوردن علاقه داشت انجام دهد و اگر هم برای سحری برنخیزد اشکالی ندارد. در این روایت شخصی که قصد روزۀ مستحبی دارد در سحری خوردن مخیّر است و انجام آن به تمایل ایشان بستگی دارد. به دیگر سخن، حکم این عمل در روزۀ مستحبی اباحه است و دو طرف آن از حیث نوع حکم مساوی هستند. غذای سحری سفارششده در روایات
به سفارش روایات، بهتر است غذای سحری خرما (رطب و تمر) و کشمش به همراه آب حلوا و یا نوشیدنی معروف عرب «سَویق» باشد. در برخی روایات فضیلتی نیز بر آنها ذکر شده است؛ همانند روایت امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «أفضلُ سَحورِكم السَّویقُ والتمرُ» و در روایتی غذای پیامبر در سحرگاهان «أسودان» (خرما و کشمش) گزارش شده است. شیخ مفید در بیان استحباب یا فضیلت استفاده از این خوردنیها در سحر به سیرۀ نبوی در سحرها استناد کرده است: «وَرُوِیَ أنَّ أفضلَه التمرُ والسویقَ لِمَوضعِ استعمالِ رسولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله) ذلكَ في سَحورِه». شیخ حر عاملی نیز با درنگ در مضامین این روایات از استحباب این خوردنیها در وقت سحر سخن گفته است. این نکته در عنوان بابی که برای این دسته از احادیث انتخاب کرده یعنی «بابُ استحبابِ التسحّر بِالسَّویقِ والتمرِ والزَّبیبِ والماء»، آشکار است. هر چند این روایات بیشتر به غذای رایج زمان صدور روایات و عرف غذایی اعراب اشاره دارد، اما در تحلیل علمی، این مجموعه خوردنیها نیروافزا هستند، ویتامینهای ضروری و سودمندی دارند، به سرعت جذب بدن میشوند، برای سیستم گوارشی بدن خاصیت درمانی دارند و عمده نیازهای جسمی بدن را تا ساعاتی تأمین میکنند. فراتر از آن ماندگاری انرژی برخی از آنها مانند خرما و کشمش نیز بیش از چند ساعت است.
روزه بدون سحري و سوء تغذيه
روزه بدون سحري باعث سوء تغذيه و كمبود پروتئين مواد معدني و جذب ويتامين هاي لازم در بدن ميشود.
، اظهار كرد: روزه بدون سحري با توجه به عواملي مانند فاصله طولاني سحر و افطار و همچنين كاهش تعداد دفعات جذب مواد غذايي ميتواند لطمات جدي به بدن وارد كرده و باعث از دست رفتن مقدار قابل توجهي از مواد غذايي شده كه اين امر در نهايت منجر به سوء تغذيه در فرد ميشود. سوءتغذيه چه در سحر و چه در افطار، ميتواند براي فرد مشكل به وجود آورده و باعث كمبود مواد غذايي گردد. روزه داران، وعده هاي سحر و افطار خود را باید به موقع مصرف كنند و آن را به هيچ عنوان از دست ندهند ضمن اينكه توصيه مي شود بين افطار و سحر نيز شام سبك يا ميان وعدههايي را صرف كنند. بهترين كاري كه ميتوان در سحر انجام داد اين است كه اين وعده را با وعده ناهار مطابق دانسته و حجم آن با وعده ناهار در نظر گرفته شود، به عبارتي در وعده سحري از گروه هاي مختلف غذايي مانند نان، غلات، گوشت و حبوبات استفاده شود. مصرف سبزيجات، گوشت، حبوبات، شير و لبنيات را در وعده سحر ضروري است. سبزيجات باعث حفظ آب بدن و مانع تشنگي در طول روز ميشود. عدم دريافت گوشت و حبوبات نيز مقدار قابل توجهي پروتئين بدن را كاهش ميدهد. روزه بدون سحري همراه با سوء تغذيه است، اين عارضه به صورت كم وزني يا لاغري بيش از حد و يا كمبود مواد معدني بروز ميكند. اين عارضه كمبود ويتامينها از جمله ويتامين A را كه مستعد ابتلا به عفونت است به دنبال دارد.
چند نكته مهم بهداشتي و تغذيهاي
در ماه مبارك رمضان، رژيم غذايي نبايد به نسبت قبل خيلي تغيير كند و در صورت امكان بايد ساده باشد. همچنين، رژيم غذايي بايد طوري تنظيم شود كه روي وزن تأثير زيادي نداشته باشد. البته اگر فرد دچار اضافه وزن است، ماه رمضان فرصت خوبي است تا وزن خود را به حالت طبيعي بازگرداند. در اين جا به چند نكته مهم بهداشتي و تغذيهاي كه رعايت آنها براي فرد روزهدار مفيد است، اشاره ميشود:
1ـ از خوردن غذاهاي مشكلساز هنگام افطار مانند غذاهاي پرچرب، سرخ شده و سنگين و تنقلات بسيار شيرين مانند زولبيا و باميه به مقدار زياد خودداري شود.
2ـ در دفع مشكلات گوارشي مــيتــوان علاوه بر ايجاد تحرّك(پيادهروي...) از ميوهها، سبزيها، مايعات، خيسانده آلو بخارا، انجير، برگههاي هلو، زردآلو، قيصي استفاده كرد.
3ـ مصرف آب به مقدار كافي براي پيشگيري از بروز يبوست و هم چنين جلوگيري از كمآبي بدن و دفع سموم از بدن توصيه ميشود.
4ـ از آشاميدن آب فراوان در وسط غذا خودداري كنيد و مصرف آب كافي از يك ساعت پس از افطاري شروع شود.
5 ـ خوردن لبنيات كمچرب(شير، ماست، پنير و دوغ) افزايش يابد.
6ـ بهتر است از خوابيدن پس از صرف سحري خودداري كرد.
7ـ مسواك زدن دندانها قبل از خواب و پس از سحري فراموش نشود.
8 ـ ورزش در حد راه رفتن آهسته و انجام دادن ورزشهاي كششي، مفيد است.
9ـ بيماران و افرادي كه با تشخيص پزشك و متخصص تغذيه، تحمل و طاقت روزه گرفتن را ندارند، بايد قضاي روزه خود را به وقت ديگري واگذار كنند. زنان باردار و شيرده، شامل اين گروه ميشوند.
10ـ چون نياز نوجوانان و جوانان به دريافت انرژي، پروتئين و مواد غذايي زياد است، آنان بايد هر روز هنگام سحر و افطار، از هر چهار گروه اصلي موادغذايي يعني گروه نان و غلات، گروه شير و لبنيات، گروه گوشتها و گروه ميوهها و سبزيها به همراه گروه متفرقه استفاده كنند.
11ـ سبزيهايي را كه به طور خام مصرف ميكنيد به دقت بشوييد و ضدعفوني كنيد.
12ـ افرادي كه سابقه مبتلا شدن به سنگهاي مجاري ادراري را دارند، چنانچه در طول ماه رمضان از آب كافي استفاده نكنند، امكان ابتلا مجدد به سنگهاي مجاري ادراري را خواهند داشت. البته اين مسئله در تمامي اوقات سال بايد رعايت شود.
13ـ در فاصله افطار تا سحر به مقدار كافي(6 تا 8 ليوان) آب يا مايعات بنوشيد.
14ـ افراط در مصرف مواد چرب و شيرين و يا نمك زياد موجب بروز عوارض ناراحتكننده و گاه خطرناكي مانند افزايش فشار خون، چربيهاي خون و درنهايتً عوارض قلبي، عروقي خواهد شد. بعضي از افراد تصور ميكنند در ماه رمضان به علت حذف يك وعده غذايي نياز به مصرف كالري زيادي دارند و به همين دليل در برنامه سحري و به خصوص افطار از موادي مانند حلوا، زولبيا، باميه، گز، سوهان و ساير مواد چرب و شيرين به مقدار زياد استفاده ميكنند، افراط در مصرف اين مواد، نه فقط مفيد و ضروري نيست، بلكه باعث لطمه زدن به سلامت انسان خواهد شد.
دكتر "مصطفي نوروزي"، متخصص تغذيه و مسوول بخش تغذيه دانشگاه علوم پزشكي قزوين و يوسف نقيايي كارشناس مسئول تغذيه استان يزد.
پينوشتها:
1- تهذيب الاحكام، ج 4، ص 198.
2- بحار الانوار، ج 62، ص 296.
معنا و ماهیت حقیقی شب قدر چیست؟ «قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است.(1) «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است.(2) اما معنای اصطلاحی«قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز،«قدر» نام دارد.(4) بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست.جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهری در تعریف قدر می فرماید:«... قدر به معنای اندازه و تعیین است ... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است»(5).پس در یک کلام،«قدر» به معنای ویژگی های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل حدود، طول، عرض و موقعیت های مکانی و زمانی آنها می گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می گیرد. این معنا از روایات استفاده می شود؛ چنان که در روایتی از امام رضا(ع) پرسیده شد: معنای قدر چیست؟ امام(ع) فرمود:«تقدیر الشی ء، طوله و عرضه» ؛«اندازه گیری هر چیز اعم از طول و عرض آن است»(6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معنای قدر فرمود:«اندازه هر چیز اعم از طول وعرض و بقای آن است».(7)
بنابراین، معنای تقدیر الهی این است که در جهان مادی، آفریده ها از حیث هستی و آثار و و یژگی هایشان محدوده ای خاص دارند.این محدوده با اموری خاص مرتبط است؛ اموری که علت ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستی، آثار و ویژگی های موجودات مادی نیز متفاوت است.هر موجود مادی به وسیله قالب هایی از داخل و خارج، اندازه گیری و قالب گیری می شود.این قالب، حدود، یعنی طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگی های مادی آن به شمار می آید.پس معنای تقدیر الهی در موجودات مادی، یعنی هدایت آنها به سوی مسیر هستی شان است که برای آنها مقدر گردیده است و در آن قالب گیری شده اند.(8) اما تعبیر فلسفی قدر، اصل علیت است.«اصل علیت همان پیوند ضروری و قطعی حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه ای تحتم و قطعیت ضروری و قطعی خود و نیز تقدر و خصوصیات وجودی خود را از امری یا اموری مقدم بر خود گرفته است.(9) اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکم فرماست و هر حادثی، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوندناگسستی میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودی و علل متقدمه او هست».(10) اما علل موجودات مادی ترکیبی، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تاثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تاثیرها، قالب وجودی خاصی را شکل می دهند.اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته می شود و معلول خود را ضرورت و وجود می دهد که از آن در متون دینی به«قضای الهی» تعبیر می شود.اما هر موجودی با توجه به علل و شرایط خود قالبی خاص دارد که عوارض و ویژگی های وجودی اش را می سازد و در متون دینی از آن به«قدر الهی» تعبیر می شود.
با روشن شدن معنای قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر می شود.شب قدر شبی است که همه مقدرات تقدیر می گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه گیری می شود.به عبارت روشن تر، شب قدر یکی از شب های دهه آخر ماه رمضان است.طبق روایات ما، یکی از شب های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار می آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه ای که در طول سال واقع می شود، تقدیر می گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار می شود.عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویی سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می گردد.امام باقر(ع) می فرماید:«انه ینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنة سنة، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولی امر(امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل می شود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مامور به دستورهایی می شود».(14) پس شب قدر شبی است که:
1.قرآن در آن نازل شده است. 2.حوادث سال آینده در آن تقدیر می شود. 3.این حوادث بر امام زمان - روحی فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایی می گردد.
بنابراین، می توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه گیری و شب تعیین حوادث جهان ماده است. این مطلب مطابق آیات قرآنی نیز می باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه«بقره» می فرماید:«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است».طبق این آیه، نزول قرآن(نزول دفعی) در ماه رمضان بوده است.و در آیات 1 - 5 سوره مبارکه دخان می فرماید:«حم(1) وَ الْکِتَابِ الْمُبِینِ(2) إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ(3) فِیهَا یُفْرَقُ کلُ أَمْرٍ حَکِیمٍ(4) أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِین (5)» (حم(1) سوگند به این کتاب روشنگر. (2) ما آن را در مبارک شبى نازل کردیم. ما بیم دهنده بوده ایم. (3) در آن شب هر فرمانى بر حسب حکمت صادر مى شود، (4) فرمانى از جانب ما. و ما همواره فرستنده آن بوده ایم.(5)» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعی] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است.هم چنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن می شود:
1.قرآن در ماه رمضان نازل شده است. 2.قرآن در شبی مبارک از شب های ماه مبارک رمضان نازل شده است. 3.این شب، در قرآن شب قدر نام دارد. 4.ویژگی خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:
الف.نزول قرآن.
ب.هر امر حکیمی در آن شب مبارک جدا می گردد.اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه«دخان» است، شش ویژگی برای شب قدر می شمارد:
الف.شب قدر، شب نزول قرآن است(انا انزلناه فی لیلة القدر). ب.شب قدر، شبی ناشناخته است و این ناشناختگی به دلیل عظمت آن است(و ما ادراک ما لیلة القدر). ج.شب قدر، از هزار ماه بهتر است.(لیلة القدر خیر من الف شهر). د.شب قدر، ملائکه و روح با اجازه پروردگار بر قلب امام هر زمان نازل می شوند. ه.شب قدر، شب نزول تحقّق هر امر تا طلوع فجر و نزول رحمت خاصّ خدا بر مومنان شب زنده دار است.. و.شب قدر،شب تقدیر و اندازه گیری است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار«لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه گیری در آن شب خاص است.
مرحوم کلینی در کافی از امام باقر(ع) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه«انا انزلناه فی لیلة مبارکة» فرمودند:«آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود.شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است:«فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امری با حکمت، متعین و ممتاز می گردد».آن گاه فرمود:«در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و ...».(15) در شب قدر انسان ها برای سرنوشت خود تصمیم می گیرند و این تصمیمات مقدرات یک عمر ایشان را رقم می زند، روح و ملائکه تمامی این مقدرات را بروجود امام عصر علیه السلام نازل کرده و ایشان را در مورد مقدرات خلایق آگاه می کنند که البته با تایید امام زمان این مقدرات برای انسان به اجرا می آید.
علیّ بن ابراهیم قمّی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید: فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید که لیلة القدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آنکه در شب قدر فرشتگان بر گِرد ما طواف میکنند. (16)
امام سجّاد علیه السلام، در این باره، میفرماید: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان) فرود میآید. و نیز آن حضرت فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با«حم و الکتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. هم چنین از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است، که به اصحابشان فرمودند: به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود. شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فداه است و برای آن که بهتر بدانیم که لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد؛ حدیثی را هم که در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ملاحظه میکنیم که در آن به طور کنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودهاند: «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس کسی که فاطمه(علیهاالسلام) را آن گونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است. و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم نیز دارد. و از طرفی، همانگونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزولگاه نور پاک امامان معصوم نیز وجود مقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ که حقیقتاً هر کس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درک کرده است.
سید سعید لواسانی
پی نوشت:
1.قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج 5، ص 246 و 247.
2.همان، ص 248.
3.المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ج 12 ص 150 و 151.
4.همان، ج 19، ص 101.
5.انسان و سرنوشت، شهید مطهری، ص 52.
6.المحاسن البرقی، ج 1، ص 244.
7.بحار الانوار، ج 5، ص 122.
8.المیزان، ج 19، ص 101 - 103.
9.انسان و سرنوشت، ص 53.
10.همان، ص 55 و 56.
11.اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومی اصفهانی، ج 1، ص 312 و 313 و 374 و 375.
12.الکافی، کلینی، ج 4، ص 157.
13.المراقبات، ملکی تبریزی، ص، 237 - 252.
14.الکافی، ج 1، ص 248.
15.المیزان فی تفسیر القرآن ج: 20 ص: 382؛ بحث روایی ذیل سوره مبارکه قدر.
16.امراء هستی، ص 190/ تفسیر القمی، ص 731/ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 97، ص 14، جز 23.
منابع:
1) پرسمان، آبان 1382، شماره 14، صفحه 14.
2) طباطبایی، محمد حسین. المیزان فی تفسیر القرآن.
3) مجلسی، محمد باقر. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. 1111قمری. تهران، اسلامیه.
4) رضوانی، علی اکبر. ارتباط شب قدر با امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف). ماهنامه موعود، ش 57.
«شب قدر» واژهای قرآنی است. این شب در قرآن، در سوره قدر، با صفت «مبارکه» یاد شده و بهتر از هزار ماه دانسته شده است«انا انزلنه فی لیله مبارکه، لیله القدر خیر من الف شهر »در شب قدر، همه امورات عالم اندازهگیری میشود و به تصویب حجت خدا در هر زمان میرسد.در طول سال، ساعات، روزها، شبها و ماهها و اساساً زمانهای متفاوتی وجود دارد. اما در میان همگی این زمانها، بعضی به واسطه عنایت و توجه خداوند و اثراتی که بر این زمانها مقرر شده یا اتفاقاتی که در آنها روی داده یا میدهد، دارای اهمیت، شرافت و عظمت ویژهای هستند. یکی از این زمانها شب قدر است. در آیین اسلام، این شب با ارزشترین و برترین شب در طول سال است. اهمیت این شب تا حدی است که نه تنها آیات مختلفی از سور قرآن کریم درمورد خصوصیات این شب نازل شده، بلکه سورهای مستقل نیز به این نام و در خصوص شب قدر در قرآن کریم وجود دارد. اساساً قدر به معنای اندازهگذاری است و ظاهراً منظور قرآن کریم از گذاردن نام قدر بر این شب پرعظمت، تعیین و مشخص کردن جزئیات امور مربوط به تمامی مخلوقات در آن میباشد. به بیان روشنتر در این شب، حوادث و اتفاقات مانند مرگ و زندگی، سعادت و شقاوت، رزق و روزی و ... برای انسانها و حوادث طبیعی جاری شدن سیل، وقوع زمین لرزه و ... در رابطه با سایر کاینات معین و مشخص میگردد.آیه شریفه سوره دخان هم در توصیف شب قدر، این مطلب را تأیید میکند. خداوند متعال در این آیه میفرماید: "در آن شب هر حادثهی که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و معین میشود". شب قدر شب استمداد از خداوند برای بخشش گناهان بزرگ و کوچکی است که در طول سال مرتکب شدهایم. برپایی آیینهای ویژه و خاص از قبیل دعا و نیایش، شرکت در محافل معنوی ادعیه جوشن کبیر و صغیر، ابوحمزه ثمالی و اقامه نمازهای صد رکعتی و حضور در مساجد و تکایا و قرآن بر سرگرفتن از جمله اعمال این شبهای پرفیض و برکت است. در این میان برای طلب عفو و بخشش از درگاه خداوند توسل جستن به ائمه اطهار و طلب شفاعت آنان در نزد خداوند از دیگر راههای توبه و بخشش در درگاه حق تعالی است. قدر شبی است که در آن قرآن به عنوان تنها راه نجات بشریت از ظلمت و تاریکی جهل و ستم باهدف برقراری عدالت بهصورت کامل بر قلب پیامبر اعظم(ع) نازل شده است. برای قرار گرفتن در این شب باید آن را درک کرد و اگر انسان بداند که خداوند این شب را برای پرواز روح بشر به ملکوت قرار داده هیچ گاه حاضر نمیشود حتی اندکی از آن را از دست بدهد. در این شب که تقدیر قطعی انسان برای یک سال تعیین میشود نباید از ذخیره عمل صالح غافل بود. بر اساس روایات قدر در دو مسئله محقق میشود،منزلت خود شب قدر و منزلت انسان کامل و اگر انسان قدر این شب را نداند خودش را تباه کرده است. امیر مومنان (ع) نسخه منحصر بفرد تاریخ بشریت در عبادت، حکومت و عدالت است به همین دلیل خداوند شهادت وی را همزمان با شبهای قدر قرار داده است تا انسان ها با تمسک به زهد و دینداری علی به سعادت دست یابند. براین اساس است که باید قدر و منزلت این شب پربرکت و نورانی را دانست و با صدق و خلوص از مسیر آن، خود را به خدای قادر سبحان رساند.صفحه دفترِ گسترده آفاق جهان را، گاهی پیش چشمت بگشای پنجه در پنجه ابلیس فکن تا کی و چند، اسارت در «خویش»؟می توانی که گریبان برهانی از «نفس» می توان ز «خود» آزاد شوی تو، فروغ سحری حیف اگر وصله ناجور و کج جامه «هستی» باشی درد و افسوس اگر مشتری زشتی و پستی باشی حیف اگر در «شب قدر» «قدر» خود نشناسی؛...
شب قدر
شب ها همه قدر است، اگر قدر بدانی
شب ها اگر همه قدر بودی، شب قدر، بی قدر بودی.
«لیلة القدر خیر من الف شهر»
صفحۀ دفتر گستردۀ آفاق جهان را،
گاهی
پیش چشمت بگشای
پنجه درپنجۀ ابلیس فکن.
تا کی و چند ،اسارت در «خویش »؟
می توانی که گریبان برهانی از «نفس»
می توانی ز«خود» آزاد شوی.
تو، فروغ سحری
موج بی آرامی
جویباری، جاری
خندۀ صبحی ومهتاب شبی
تو فروزنده تر از خورشیدی
حیف اگر وصلۀ ناجور و کج جامۀ «هستی» باشی!
درد و افسوس، اگر مشتری زشتی و پستی باشی.
حیف اگر در «شب قدر»
«قدر» خود نشناسی ؛ ....
زندگی صحنۀ درگیری هاست.
هرطرف، هرلحظه،
جنگ و آوارگی و زلزله و طوفان است.
هیچ ترسی هم نیست!
آنچه می افزاید
ترس و اندوه مرا
ریزش کنگرۀ «ارزش» هاست
لرزش پایگه «انسان» است
غربت روح خداگونۀ انسان، درعصر
ظلمت زاویۀ این دل هاست.
داخل برج نگهبانی ارزش هامان،
وای.... افسوس، افسون
قامتی نیست .... نگهبانی نیست
سینۀ سنگی ما،
ازچه، از شور و شررها خالی است؟! ....
دیده و اینهمه خشک؟
نفس و اینهمه سرد؟
تو و این سنگدلی؟
من و این بی دردی؟! ....
گوش کن....
گوش کن، ای سرغفلت در پیش
ای اسیر «خود» وزندانی «نفس»
اینک، این بانگ سروشی است که دراین «شب قدر»
بیخ گوش من و تو می خواند :
- این تغافل از چیست؟
در شب قدر، که از چشمۀ نور
آیه هائی روشن
جلوه هائی جانسوز
تا سحرگاه، فرو می بارد،
وای برمن اگر از ریزش فیض
بهره هائی نبرم،
ورنه،
افسانۀ سرد است وسراب
این همه شور و شرم!
کاروان رفته و ما، مانده ز«راه»
گرد این قافله را می بینیم،
«وادی ایمن» ومنزلگه دوست
گرچه دور است، ولی
«اینقدر هست که بانگ جرسی می آید»[حافظ ]
راه باید افتاد
گرچه ره تاریک است
و پر از وسوسة شیطانی است
لیک ... خورشید هدایت با توست .
گام «اخلاص» تو را می باید
تا به منزل برسی.
کوله باری بردار
زاد و ره توشه ای از «صبر» و«یقین »
زرهی از «تقوا»
مشعلی از «ایمان».
راه، جز با قدم «صدق» نمی گردد طی! ...
حدثنا أحمد بن هارون الفامي رضي الله عنه قال حدثني محمد بن عبد الله بن جعفر بن جامع عن أبيه عن هارون بن مسلم عن مسعدة الربعي عن الصادق جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه ع قال خطب أمير المؤمنين ع في أول يوم من شهر رمضان في مسجد الكوفة فحمد الله بأفضل الحمد و أشرفها و أبلغها و أثنى عليه بأحسن الثناء و صلى على محمد نبيه ص ثم قال أيها الناس إن هذا الشهر شهر فضله الله على سائر الشهور كفضلنا أهل البيت على سائر الناس و هو شهر يفتح فيه أبواب السماء و أبواب الرحمة و يغلق فيه أبواب النيران و هو شهر يسمع فيه النداء و يستجاب فيه الدعاء و يرحم فيه البكاء و هو شهر فيه ليلة نزلت الملائكة فيها من السماء فتسلم على الصائمين و الصائمات بإذن ربهم إلى مطلع الفجر و هي ليلة القدر قدر فيها ولايتي قبل أن خلق آدم ع بألفي عام صيام يومها أفضل من صيام ألف شهر و العمل فيها أفضل من العمل في ألف شهر أيها الناس إن شموس شهر رمضان لتطلع على الصائمين و الصائمات و إن أقماره ليطلع عليهم بالرحمة و ما من يوم و ليلة من الشهر إلا و البر من الله تعالى يتناثر من السماء على هذه الأمة فمن ظفر من نثار الله بدرة كرم على الله يوم يلقاها و ما كرم عبد على الله إلا جعل الجنة مثواه عباد الله إن شهركم ليس كالشهور أيامه أفضل الأيام و لياليه أفضل الليالي و ساعاته أفضل الساعات هو شهر الشياطين فيه مغلولة محبوسه هو شهر يزيد الله فيه الأرزاق و الآجال و يكتب فيه وفد بيته و هو شهر يقبل أهل الإيمان بالمغفرة و الرضوان و الروح و الريحان و مرضات الملك الديان أيها الصائم تدبر أمرك فإنك في شهرك هذا ضيف ربك انظر كيف تكون في ليلك و نهارك و كيف تحفظ جوارحك عن معاصي ربك انظر أن لا تكون بالليل نائما و بالنهار غافلا فينقضي شهرك و قد بقي عليك وزرك فتكون عند استيفاء الصائمين أجورهم من الخاسرين و عند فوزهم بكرامة مليكهم من المحرومين و عند سعادتهم بمجاورة ربهم من المطرودين أيها الصائم إن طردت عن باب مليكك فأي باب تقصد و إن حرمك ربك فمن ذا الذي يرزقك و إن أهانك فمن ذا الذي يكرمك و إن أذلك فمن ذا الذي يعزك و إن خذلك فمن ذا الذي ينصرك و إن لم يقبلك في زمرة عبيده فإلى من ترجع بعبوديتك و إن لم يقلك عثرتك فمن ترجو لغفران ذنوبك و إن طالبك بحقه فما ذا يكون حجتك أيها الصائم تقرب إلى الله بتلاوة كتابه في ليلك و نهارك فإن كتاب الله شافع مشفع يشفع يوم القيامة لأهل تلاوته فيعلون درجات الجنة بقراءة آياته بشر أيها الصائم فإنك في شهر صيامك فيه مفروض و نفسك فيه تسبيح و نومك فيه عبادة و طاعتك فيه مقبولة و ذنوبك فيه مغفورة و أصواتك فيه مسموعة و مناجاتك فيه مرحومة و لقد سمعت حبيبي رسول الله ص يقول إن لله تبارك و تعالى عند فطر كل ليلة من شهر رمضان عتقاء من النار لا يعلم عددهم إلا الله هو في علم الغيب عنده فإذا كان آخر ليلة منه أعتق فيها مثل ما أعتق في جميعه فقام إليه رجل من همدان فقال يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به حبيبك في شهر رمضان فقال نعم سمعت أخي و ابن عمي رسول الله ص يقول من صام شهر رمضان فحفظ فيه نفسه من المحارم دخل الجنة قال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به أخوك و ابن عمك في شهر رمضان قال نعم سمعت خليلي رسول الله ص يقول من صام رمضان إيمانا و احتسابا دخل الجنة قال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به خليلك في هذا الشهر فقال نعم سمعت سيد الأولين و الآخرين رسول الله ص يقول من صام رمضان فلم يفطر في شيء من لياليه على حرام دخل الجنة فقال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به سيد الأولين و الآخرين في هذا الشهر فقال نعم سمعت أفضل الأنبياء و المرسلين و الملائكة المقربين يقول إن سيد الوصيين يقتل في سيد الشهور فقلت يا رسول الله و ما سيد الشهور و من سيد الوصيين قال أما سيد الشهور فشهر رمضان و أما سيد الوصيين فأنت يا علي فقلت يا رسول الله فإن ذلك لكائن قال إي و ربي إنه ينبعث أشقى أمتي شقيق عاقر ناقة ثمود ثم يضربك ضربة على فرقك تخضب منها لحيتك فأخذ الناس بالبكاء و النحيب فقطع ع خطبته و نزل.
امام باقر علیه السّّلام به نقل از پدرانش علیهم السّّلام روایت میكند: حضرت على علیه السّّلام در اوّلین روز ماه رمضان در مسجد كوفه خطبه خواند. پس خدا را به بهترین ستایش و برترین و رساترین ثنا ستود و بر پیامبرش محمّد صلى الله علیه و آله درود فرستاد. سپس فرمود: «اى مردم! این ماه، ماهى است كه خداوند، آن را بر ماههاى دیگر برترى داده است، مانند برترى ما اهلبیت بر دیگر مردم. و آن، ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت، در آن گشوده مى شوند و درهاى آتش در آن بسته مى گردند. و ماهى است كه در آن ندا شنیده مى شود و دعا مستجاب مى گردد و گریه مورد ترحّم قرار مى گیرد. ماهى است كه در آن، شبى وجود دارد كه فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزه دار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام مى دهند و آن شب، "شب قدر" است. دو هزار سال پیش از آن كه آدم علیه السّّلام آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزه دارى هزار ماه است و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است. اى مردمخورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزه دار، با رحمت مى تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانى مى كند و هیچ روز و شبى از این ماه نیست، مگر آن كه پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیكى مى افشاند. پس هر كس از ریزش نعمت الهى ذرّه اى بهره مند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامى خواهد بود و هیچ بنده اى نزد خدا گرامى نگردد، مگر آن كه خداوند، بهشت را جایگاه او قرار مى دهد. بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماهها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شبهایش برترین شبها و ساعاتش برترین ساعات است. آن، ماهى است كه شیطانها در آن در بند و زندانى اند؛ ماهى كه خداوند در آن، روزى ها و اجلها را مى افزاید و میهمانان خانه اش را مى نویسد؛ ماهى كه اهل ایمان با آمرزش و رضاى الهى، با شادى و نعمتهاى الهى، و با خشنودى فرمانرواى دادگر و توانا، پذیرفته مى شوند. اى روزه دار! در كار خویش نیك بنگر، كه در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستى. بنگر كه در شب و روزت چگونه اى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى خدا حفظ مى كنى. بنگر تا مبادا شب در خواب باشى و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه كه روزه داران پاداشهاى خود را مى گیرند، تو از زیانكاران باشى و آنگاه كه به كرامت فرمانرواى خویش نایل مى شوند، از محرومان گردى و آنگاه كه به همسایگى با پروردگارشان سعادتمند مى شوند، تو از طردشدگان باشى! اى روزه دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوى، به كدام درگاه روى خواهى آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، كیست كه روزى ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، كیست كه اكرامت كند؟ و اگر ذلیلت ساخت، كیست كه عزّتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، كیست كه یارى ات كند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگى ات را به آستان چه كس خواهى برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، براى آمرزش گناهانت به كه امید خواهى بست؟ و اگر حقّ خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟
اى روزه دار! در شب و روزت با تلاوت كتاب خدا، به او تقرّب بجوى، كه همانا كتاب خدا، شفیعى است كه روز قیامت، شفاعتش براى قرآن خوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجه هاى بهشت بالا مى روند. مژده اى روزهدار! تو در ماهى هستى كه روزهدارىات در آن، واجب، نَفَس كشیدنت در آن، تسبیح، خُفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده شده، و مناجات در آن، مورد ترحّم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم كه مى فرمود: "خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانى از آتش است كه شمار آنان را كسى جز خداوند نمى داند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه كسانى كه در تمام این ماه آزاد كرده، آزاد خواهد نمود."
مردى از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا، مى فرمود: "هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرامها نگه دارد، وارد بهشت مى شود.» آن مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه دوستم پیامبر خدا مىفرمود: "هر كس از روى ایمان و به خاطر اجر الهى، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت مى شود."» مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو! فرمود: «باشد! شنیدم كه سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا مى فرمود: "هر كس [ماه]رمضان را روزه بدارد و در شبهاى آن حرام نخورد، وارد بهشت مى شود."» مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه سرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه برترینِ پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب مى فرمود: "همانا سَرور اوصیا، در سَرور ماهها كشته مى شود." گفتم: اى پیامبر خدا! سرور ماهها، كدام است و سرور اوصیا كیست؟ فرمود: "امّا سرور ماهها، ماه رمضان است و امّا سرور اوصیا، تویى، اى على!" گفتم: اى پیامبر خدا! آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: "آرى، به پروردگارم سوگند! همانا نگون بخت ترینِ امّت من، برادرِ پى كننده ناقه ثمود، برمى خیزد و ضربتى بر فرق سرت مى زند كه محاسنت از خون آن، رنگین مىشود."» پس مردم شروع به گریه و شیون كردند. و حضرت على علیه السّّلام خطبه اش را به پایان برد و فرود آمد.
منبع: فضائل الأشهر الثلاثة، شيخ صدوق، مكتبة الداورى، قم، صص 108، 109 و 110.(توضيح: چاپ حاضر چاپ دوم كتاب است كه در سال 1397 هجرى توسط مطبعة الآداب نجف اشرف منتشر شده است.)
ماه خدا
- قال رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلّم: شَعبانُ شَهري، و شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ(1)؛ شعبان، ماه من است و ماه رمضان، ماه خداست. شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَهرُ شَعبانَ شَهري؛ شَعبانُ المُطَهِّرُ، و رَمَضانُ المُكَفِّرُ(2)؛ ماه رمضان، ماه خداست و ماه شعبان، ماه من است؛ شعبانِ پاككننده و رمضانِ پوشاننده [و جبرانكننده گناهان]. رَمَضانُ شَهرُ اللهِ، و هُوَ رَبيعُ الفُقَراءِ(3)؛ رمضان، ماه خداست. اين ماه، بهار فقيران است.
ماه ميهمانى خدا - قال رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلّم ـ في وَصفِ شَهرِ رَمَضانَ ـ : هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللهِ، و جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللهِ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ، و نَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ،...(4) ؛ پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله و سلّم در توصيف ماه رمضان فرمود: آن، ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شدهايد و در آن، از اهل كرامت خدا قرار داده شدهايد. نفَسهايتان در آن، تسبيح است؛ خوابتان در آن، عبادت است؛ عمل(خيرِ) شما در آن، پذيرفته است؛ و دعاى شما در آن، مستجاب است. إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يُنادِي المُنادي: أينَ أضيافُ اللّهِ؟ فَيُؤتى بِالصّائِمينَ... فَيُحمَلونَ عَلى نُجُبٍ مِن نورٍ، و عَلى رُؤوسِهِم تاجُ الكَرامَةِ، و يُذهَبُ بِهِم إلَى الجَنَّةِ(5)؛پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله و سلّم فرمود:چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد:«كجايند ميهمانان خدا؟» پس روزهداران را مىآورند... ، آنان را بر مَركبهايى عالى از [جنس] نور سوار مىكنند، و در حالى كه تاج كرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند.
- الإمام عليّ عليهالسّلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَعبانُ شَهرُ رَسولِ الله صلّى الله عليه وآله و سلّم، و رَجَبٌ شَهري(6)؛ رمضان، ماه خداست؛ شعبان، ماه پيامبر خداست و رجب، ماه من است. - قال الامام عليّ عليهالسّلام ـ مِن خُطبَتِهِ في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ : أيُّهَا الصّائِمُ، تَدَبَّر أمرَكَ؛ فَإِنَّكَ في شَهرِكَ هذا ضَيفُ رَبِّكَ، اُنظُر كَيفَ تَكونُ في لَيلِكَ و نَهارِكَ؟ و كَيفَ تَحفَظُ جَوارِحَكَ عَن مَعاصي رَبِّكَ؟ اُنظُر ألاّ تَكونَ بِاللَّيلِ نائِما و بِالنَّهارِ غافِلاً؛...(7)؛ امام على عليهالسّلام در خطبه خويش در اولين روز از ماه رمضان فرمود: اى روزهدار! در كار خود بينديش، كه تو در اين ماه، ميهمان پروردگار خويش هستى! بنگر كه در شب و روزت چگونهاى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى پروردگارت نگه مىدارى! بنگر! مبادا در شب، خواب باشى و در روز، غافل. پس، اين ماه بگذرد و [بار] گناهت بر دوشت مانده باشد و آنگاه كه روزهداران پاداشهاى خود را مىگيرند، از زيانكاران باشى و آنگاه كه آنان از كرامت مولايشان نصيب مىبرند، از محرومان باشى و آنگاه كه آنان از سعادت همسايگى با پروردگارشان برخوردار مىگردند، تو از راندهشدگان باشى! پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله و سلّم فرمود: چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد: «كجايند ميهمانان خدا ؟» پس روزهداران را مىآورند... ، آنان را بر مَركبهايى عالى از [جنس] نور سوار مىكنند، و در حالى كه تاج كرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند.
- قال الإمام الباقر عليهالسّلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ رَمَضانَ، وَالصّائِمونَ فيهِ أضيافُ اللّهِ و أهلُ كَرامَتِهِ، مَن دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ و قامَ وِردا مِن لَيلِهِ وَاجتَنَبَ ما حَرَّمَ اللهُ عَلَيهِ، دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ(8) ؛ ماه رمضان، ماه رمضان! روزهداران در آن، ميهمانان خدا و اهل كرامت الهىاند. هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگيرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بايستد و از آنچه خداوند بر او حرام كرده، پرهيز كند، بدون حساب وارد بهشت مىشود.
سَرور ماهها
- قال رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلّم: شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ(9)؛ ماه رمضان، سَرور ماههاست.
- قال الإمام الرضا عليهالسّلام: إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ يَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَيهِ مِن كُلِّ زينَةٍ حَسَنَةٍ، فَهُوَ بَينَ الشُّهورِ يَومَئِذٍ كَالقَمَرِ بَينَ الكَواكِبِ، فَيَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ: وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ!...(10) ؛ امام رضا عليهالسّلام فرمود: چون روز قيامت شود، ماهها را به رستاخيز مىآورند، در حالى كه ماه رمضان، كه با هر زيور نيكويى آراسته است، پيشاپيش آنهاست. آن روز، ماه رمضان در ميان ماهها، همچون ماه در ميان ستارههاست. مردمى كه آنجا گرد آمدهاند، به يكديگر مىگويند: دوست داشتيم كه اين چهرهها را مىشناختيم! منادى، از سوى خداى متعال ندا سر مىدهد كه: «اى همه آفريدگان! اينها، سيماى ماههايى است كه نزد خداوند، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، شمارشان در كتاب خدا دوازده تاست. سَرور و برترِ آنها، ماه رمضان است. آن را آشكار ساختم تا برترى ماه مرا بر ماههاى ديگر بشناسيد و تا براى مردان و زنانى كه بنده مناند، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم.»
شب قدر، در ماه رمضان است
- قال رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلّم: قَد جاءَكُم شَهرُ رَمَضانَ؛ شَهرٌ مُبارَكٌ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ(11)؛ ماه رمضان، شما را فرا رسيده است؛ ماهى مبارك... كه در آن، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است. محروم، كسى است كه از آن شب، محروم بماند. - سُئِلَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه وآله و سلّم عَن لَيلَةِ القَدرِ، فَقالَ: «هِيَ في كُلِّ رَمَضانَ»(12) ؛ از پيامبر خدا درباره شب قدر پرسيدند و من هم مىشنيدم. فرمود: «آن، در هر ماه رمضانى هست.» پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود: ماه رمضان، شما را فرا رسيده است؛ ماهى مبارك... كه در آن، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است. محروم، كسى است كه از آن شب، محروم بماند.
- مسند ابن حنبل عن أبي مرثد: سَأَلتُ أباذَرٍّ قُلتُ: كُنتَ سَأَلتَ رَسولَ الله صلّى الله عليه وآله و سلّم عَن لَيلَةِ القَدرِ؟ قالَ: أنَا كُنتُ أسأَلَ النّاسِ عَنها يعني أشدّ الناس مسألةً عنها. قالَ: قُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، أخبِرني عَن لَيلَةِ القَدرِ أ في رَمَضانَ هِيَ أو في غَيرِهِ؟ قالَ: «بَل هِيَ في رَمَضانَ.» قالَ: قُلتُ: تَكونُ مَعَ الأَنبِياءِ ما كانوا فَإِذا قُبِضوا رُفِعَت، أم هِيَ إلى يَومِ القِيامَةِ؟ قالَ: «بَل هِيَ إلى يَومِ القِيامَةِ.»(13) از ابوذر پرسيدم: آيا از پيامبر خدا درباره شب قدر پرسيدهاى؟ گفت: «من از همه مردم، بيشتر، پرسشگر آن بودم. گفتم: اى پيامبر خدا! مرا از شب قدر آگاه ساز كه آيا در رمضان است يا در غير آن؟ فرمود: "در رمضان است." گفتم: آيا همراه با پيامبران است، تا وقتى كه باشند و چون پيامبران بميرند، شب قدر هم برداشته مىشود، يا آن كه شب قدر تا روز قيامت هست؟ فرمود: تا روز قيامت هست.»
پينوشتها:
1- فضائل الأشهر الثلاثة: 44/20، الأمالي للصدوق:71/38 ، تحف العقول: 419 ، الإقبال: 3 / 293، روضة الواعظين:441، دعائم الإسلام: 1/283، بحارالأنوار: 97/68/4.
2- كنز العمّال: 8 / 466 / 23685 نقلاً عن ابن عساكر و ج 12 / 323 / 35216 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن عائشة.
3- ثواب الأعمال: 84 / 5، النوادر للأشعري: 17/2 ، فضائل الأشهر الثلاثة: 58/37، الجعفريّات: 58، النوادر للراوندي: 134/ ، بحارالأنوار: 97/75/26.
4- فضائل الأشهر الثلاثة: 77/61، الأمالي للصدوق: 84/4، عيون أخبار الرضا عليهالسّلام:1/295/53، الإقبال:1/26، بحارالأنوار: 96/356/25.
5- مستدرك الوسائل: 4/22/4079 نقلاً عن تفسير أبي الفتوح الرازي.
6- المقنعة: 373، مسارّ الشيعة: 56، مصباح المتهجّد: 797.
7- فضائل الأشهر الثلاثة: 108 / 101.
8- فضائل الأشهر الثلاثة: 123/130.
9- شرح الأخبار : 1/ 223 / 207، الفضائل: 125، بحارالأنوار:40/54/89؛ فضائل الأوقات للبيهقي: 89/205، شُعَب الإيمان:3/314/3637 و ص 355/3755 ، كنز العمّال: 8/482/23734.
10- فضائل الأشهر الثلاثة: 110/102 عن عبدالله بن عامر عن أبيه.
11- تهذيب الأحكام4/152/422الأمالي للمفيد112/2 و301 /1الأمالي للطوسي74 /108و ص 149/246بحارالأنوار97/17/34سنن النسائي4/129مسند ابن حنبل3/8/7151 و ص412/9502.
12- سنن أبي داود: 2/54/1387، السنن الكبرى: 4/506/8526.
13- مسند ابن حنبل: 8/117/ 21555، المستدرك على الصحيحين:1/603/1596و ج2/578/3960، السنن الكبرى: 4/505/ 8525.
اختر برج ادب
ضرورت احترام به اهل فرهنگ و اندیشه
جایگاه احترام پاسداشت بزرگان عرصه فرهنگ و اندیشه، موضوعی نیست که کسی در آن تردیدی داشته باشد؛ چرا که در سایه از خودگذشتگی و تلاش های بی دریغ و طاقت فرسای این افراد است که امکان پیشرفت و تعالی علمی و فرهنگی جامعه میسّر می شود. همان گونه که فرهنگ و تمدن امروز جهان مدیون تلاش های بی وقفه تعداد بسیاری از فرهیختگان و اندیشه ورزان گذشته است، بدون تردید تداوم شایسته این رشد و تعالی جامعه جهانی نیز در گرو کوشش های بی دریغ اندیشه ورزان آینده است. این ضرورت هنگامی به خوبی انجام خواهد یافت که مردم هر جامعه ای، به صورت شایسته از بزرگان عرصه های مختلف علمی و فکری تجلیل و تکریم به عمل آورد و زمینه آشنایی هر چه بیشتر نسل های آینده جامعه را با عملکردها و ویژگی های فکری و اخلاقی آنان فراهم سازد، تا آنها از طریق تأسی به ویژگی های شایسته اخلاقی و عملی این بزرگان، ادامه دهندگان شایسته راه آنان باشند.
نتیجه بی حرمتی به بزرگان فرهنگی
از بررسی تاریخ جوامع بشری چنین معلوم می گردد که در هر دوره ای از تاریخ که مردمان یک جامعه، از زحمات و تلاش های تأثیرگذاران در رشد علم و فرهنگ و اندیشه تقدیر کرده اند، موجبات تعالی و پیشرفت همه جانبه جامعه را بیش از پیش فراهم ساخته اند؛ ولی برعکس، در هر دوره ای که از توجه به این قشر از مردم چه در نتیجه تبلیغات دشمنان یا از روی جهل و غفلت غافل شده اند، زمینه انحطاط و عقب گرد خویش را رقم زده اند. در شرایط حساس کنونی که نیاز به پیشرفت های علمی و فرهنگی جامعه اسلامی محسوس است، در کنار تمام تلاش های لازم، ضرورت دارد ضمن قدردانی از تمام کسانی که به حفظ استقلال و تحصیل عزّت، عظمت، آزادگی و سربلندی این ملّت کمک کرده اند، به وسیله آشناسازی نسل های کنونی با آن شخصیّت ها و ویژگی های فکری و اخلاقی ایشان، تداوم راه آنان بیش از پیش مهیا گردد.
سپیده عرصه ادب
یکی از شخصیت های ارزشمند عرصه شعر و ادبیات که هم در زمان اختناق و حاکمیت طاغوت با سرودن اشعار بیدارگرانه، در حد و توان خویش به بیداری توده های مردم و افشای جنایات طاغوت پرداخت، و هم پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در کنار تبیین ارزش ها و اهداف انقلاب اسلامی، از شعر خود همانند اسلحه ای کارساز در دفاع از انقلاب و ارزش های آن استفاده کرد، شاعر ارجمند، خانم سپیده کاشانی است. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در هر عرصه ای که انقلاب نیاز داشت، به تلاش و فداکاری پرداخت و آنگاه که دشمن با به راه انداختن جنگ هشت ساله، در صدد برآمد تا بنیان انقلاب اسلامی برکند، او در کنار تعداد انگشت شماری از هم رزمان دیرین خود، با سرودن اشعار حماسی، پنجه در پنجه ایادی استکبار انداخت. سپیده همانند بزرگان عرصه ادب و هنر متعهد اسلامی، چون دِعبل، کمیت، فررزدق، سوده حمدانی و...، در کنار امامت انقلاب، به دفاع از راه ولایت ادامه داد و در نهایت نیز با رحلتی شهادت گونه به دیدار معبود خود شتافت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
راه دست یابی به انقلاب ادبی
خانم سپیده کاشانی درباره ویژگی های شاعر متعهد چنین می گوید: «شاعر امروز ایران، باید از ریشه و از عمق فرهنگش، مذهبش و مکتبش حرکت کند، تا شعرش نشان دهنده حقّ و حقانیّت و نمونه امانت و صداقت او باشد. شعر امروز ما، با یک آسان گیری و آسان پذیر تأسف باری رو به روست و اکثریت شاعران جوان ما، از مبدأ حرکت نکرده و به ریشه بی اعتنا مانده اند. این روش، شعر را دچار رکود و سیر نزولی خواهد کرد. اینجاست که ضرورت یک انقلاب ادبی کاملاً احساس می شود تا گوشزد نماید که علاوه بر رعایت جنبه مکتبی و اسلامی و اندیشیدن و ایمان داشتن شاعر در شعرش، ضرورت مرور ادبیات کلاسیک ما، اولین منزلگاه مقصود خواهد بود و با امید به پروردگار، با یک رستاخیز پی گیر ادبی در پرتو درایت و تعهد شاعران زمانمان، از این آشفتگی و پریشانی که بر فضای ادبیات ما حاکم است، شعرمان را به سلامت عبور خواهیم داد».
صلای صبح
سپیده کاشانی، خسته از روزگار تاریک ستمشاهی، آن گاه که سرود تنهایی انسان را می سرود، با خود و خدای خود پیمان بست تا به کمک این انسان تنها برخیزد و صبح را از پس تاریکی سنگینی شب صلا بزند و تا به این کار موفق نشده، از پای ننشیند و بعدها قسم نامه ای در این باره سرود:
قسم به شبنم گلبرگ گونه های یتیم به آن صفا که به دل های مؤمن است مقیم
قسم به سوز دعای کمیل، در سنگر قسم به شور و مناجات با صفای سحر
به سرّ نور، به ابهام پرشکوه فلق به خون مهر که جوشد ز آستان شفق
به واپسین نگه پر زِ رمز و راز شهید به آن خلوص در آن آخرین نماز شهید
قسم به تربت گل، بوی بارگاه حسین قسم به خون شهیدان، قسم به پیر خمین
که تیر آه یتیمان، خطا نرود سپیده تا نزند صبح را صلا، نرود
میرصادق سیدنژاد
منابع: 1. سخنوران نامی ایران، جلد سوم.
2. مجید شفق، غزل های شاعران امروز از صدر مشروطه تاکنون.
3. سخن آشنا، به کوشش شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهمن 1373.
4. حکایت آنان که بقا را در بلا دیدند، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 1375.
5. یادمان سپیده کاشانی، رسالت، اسفند ماه 1371.
6. گلبرگ > بهمن 1383، شماره 59، صفحه 157.
ضعف و سستی لازمه روزه است. نمی توان به خاطر ضعف و سستی روزه را خورد. می توان سحر از غذاهای مقوّی استفاده كرد.
1. در نیت روزه همین قدر كافی است كه انسان قصد كند برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب كاری كه روزه را باطل می كند انجام ندهد و جاری كردن نیت بر زبان یا گذراندن از قلب لازم نیست. 1)
2. انسان می تواند در هر شب از ماه رمضان برای روزه فردای آن نیت كند و بهتر است كه شب اول ماه نیت همه ماه را بنماید.2
3. روزه شخصی كه خوابیده است، اگر قبل از خواب نیت روزه را داشته، صحیح است؛ اگر چه تمام روز را خواب باشد. 3)
4. اگر در روزه واجب معینی مثل روزه ماه رمضان از نیت روزه گرفتن برگردد، روزه اش باطل است.4)
اموری كه در نیت روزه باید مراعات شود:
1. قصد قربت و اخلاص؛ یعنی روزه را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
2. در روزه واجب، نیت روزه از ظهر تأخیر نیفتد.
3. تصمیم بر خودداری نمودن از چیزهایی كه روزه را باطل می كند.
4. در غیر روزه ماه رمضان باید نیت روزه را معین كند؛ مثلاً معین كند كه روزه قضا یا كفاره است.
5. نیت در روزه واجب معین مانند روزه ماه رمضان باید استمرار داشته باشد؛یعنی دربین روز از نیت روزه برنگردد5
احكام روزه افراد بیمار
1. روزه دار باید مریضی نباشد كه روزه برایش ضرر دارد وگرنه روزه بر او واجب نیست.6
2. برخی از مردم فكر می كنند كه بر هر بیماری روزه واجب نیست؛ در حالی كه طبق فتوای مراجع تقلید یكی از ملاك های نگرفتن روزه ضرر داشتن روزه است نه بیمار بودن. بنابراین در صورتی كه شخص، سالم و تندرست باشد، چنانچه روزه بگیرد و روزه برای او ضرر داشته باشد، نباید روزه بگیرد. از سوی دیگر اگر شخصی بیمار باشد، ولی روزه گرفتن برای او ضرر نداشته باشد، باید روزه بگیرد.7
3. كسی كه می داند روزه برای او ضرر ندارد، اگر چه دكتر بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد.8
4. اگر روزه دار خوف ضرر ندارد، باید روزه بگیرد.9
5. اگر خوف ضرر عقلایی باشد، روزه واجب نیست و ملاك ضرر داشتن تشخیص خود مكلف است كه گاهی از اطمینان به قول متخصص به دست می آید و گاهی از تجربه بیمارهای مشابه و گاهی از تجربه خود شخص.10 سؤال: هنگامی كه روزه می گیرم به شدّت بدنم سست می شود و نمی توانم درس بخوانم، وظیفه ام چیست؟ جواب: ضعف و سستی تقریبا لازمه روزه است و نمی توانید بخاطر آن روزه را بخورید. می توانید سحر از غذای مقوی استفاده كنید.11 سؤال: دختری كه به حدّ بلوغ رسیده است و به واسطه ضعف بنیه نمی تواند در ماه رمضان روزه بگیرد و بعد از ماه رمضان هم نمی تواند تا سال دیگر قضا كند، حكمش چیست؟ جواب: قضای روزه ها بر عهده او هست. هر وقت توانست بگیرد و برای تأخیر هر روزه تا رمضان بعد باید یك مدّ طعام كه تقریبا ده سیر (750 گرم) است به فقیر بدهد، مگر آنكه در تأخیر معذور باشد.12
6. انسان نمی تواند برای ضعف روزه را بخورد، ولی اگر ضعف او به قدری است كه معمولاً نمی شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.13 سؤال: آیا خوردن قرص فشار خون در حال روزه جایز است یا خیر؟ جواب: اگر خوردن آن در ماه رمضان برای درمان فشار خون ضروری باشد اشكال ندارد، ولی با خوردن آن روزه باطل می شود. 14 سؤال: داروهای مخصوصی برای معالجه بعضی از بیماریهای زنان وجود دارد (شیافهای روغنی) كه در داخل بدن گذاشته می شود. آیا استفاده از آن موجب بطلان روزه می شود؟ جواب: استفاده از آن داروها به روزه ضرر نمی رساند. 15 سؤال: آیا تزریق خون به بدن روزه دار موجب ابطال روزه می شود؟ جواب: احتیاط در اتمام آن روزه و قضای آن است. 16 سؤال: آیا شستشوی معده از طریق سوند معده، باعث ابطال روزه بیمار می شود؟ جواب: جایز نیست، مگر در حال ضرورت و در این صورت باید روزه را قضا كند. 17 سؤال: شخصی می داند كه اگر سحر غذا نخورد، روزه گرفتن برای او ضرر دارد. اگر سهوا سحر بیدار نشد و سحری نخورد، آیا گرفتن روزه بر او واجب است؟ جواب: گرفتن روزه واجب است، ولی در اثناء روزه اگر خوف مرض پیش آمد و یا آن كه ادامه روزه حرجی شد، افطار بنماید.18
7. زنی كه وضع حمل اش نزدیك است و روزه برای حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یك مد طعام یعنی 10 سیر گندم به فقیر بدهد. و نیز اگر روزه برای خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست و بنابر احتیاط واجب باید برای هر روز یك مدّ طعام به فقیر بدهد.19
8. كسی كه عقیده اش این است كه روزه برای او ضرر ندارد، اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه برایش ضرر داشته، باید قضای آن را بجا آورد.20
9. اگر پیش از اذان صبح نیت كند و بی هوش شود و در بین روز به هوش آید، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام نماید و اگر تمام نكرد قضای آن را بجا آورد.21 آیة اللّه بهجت: كسی كه در سراسر روز بی هوش بوده، در صورتی كه روزه واجب معین باشد روزه بر او واجب نیست، ولی اگر قبل از ظهر به هوش آید، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام كرده و قضای آن را نیز بگیرد.22 آیة اللّه مكارم: احتیاط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضای آن را هم بجا آورد.23
مواردی كه روزه باطل نمی شود 1. با اشتباه و سهوی چیزی بخورد یا بیاشامد. 2. تزریق آمپولی كه به جای دوا استعمال می شود.24 آیة اللّه خامنه ای: احتیاط واجب:روزه دار از آمپول مقوی و یا مغذی و هر آمپولی كه در رگ تزریق می شود و نیز انواع سرم ها خودداری كند،لكن آمپول های دارویی كه در عضله تزریق می شود و نیز آمپول هایی كه برای بی حس كردن به كار می رود مانعی ندارد.25 آیة اللّه مكارم: تمام انواع تزریقات برای روزه دار اشكال دارد، مگر تزریقات موضعی مانند آمپول هایی كه برای سِر كردن عضو می زنند.26 * استعمال شیاف هایی كه برای معالجه است اشكال ندارد.27 3. فرو بردن آب دهان؛ و لو به جهت خیال كردن ترشی و مانند آن در دهان جمع شده باشد.28 4. فرو بردن اخلاط سر و سینه، اگر به فضای دهان نرسیده باشد.29 * گفتنی است كه مرز فضای دهان و حلق، مخرج (خ) می باشد. 5. چشیدن و جویدن غذا در صورتی كه معمولاً به حلق نمی رسد، اگر چه اتفاقا به حلق برسد.30 6. مسواك كردن با خمیر دندان در حال روزه اشكال ندارد، ولی باید از فرو بردن آب دهان جلوگیری شود.31 7. استفاده از شامپو، كرم، رژلب،مگر آنكه وارد دهان شود و فرو داده شود. 8. ریختن دوا در بینی، اگر نداند كه به حلق می رسد.32 9. دوا ریختن به چشم و سرمه كشیدن، در صورتی كه مزه آن به حلق برسد مكروه است.33 آیة اللّه مكارم: اگر مزه آن به حلق نرسد یا شك داشته باشیم، اشكال ندارد.34 10. بوئیدن هر گیاهی كه بوی خوش داشته باشد مكروه است و عطر زدن هیچ مانعی ندارد.35 11. روزه داری كه دندانش خون ریزی دارد و ناخواسته خون به گلویش برسد، روزه اش صحیح است.36 12. بردن وسایل غیرخوراكی در دهان به هنگام روزه مانند وسایل دندان پزشكی مبطل روزه نیست.37 13. ترشّحات چرك گلو اگر قبل از رسیدن به فضای دهان فرو رود، مبطل نیست.38 14. استفاده از اسپری دنتولین برای باز كردن راه تنفسّی كه به صورت گاز و بخار به حلق می رسد اشكال ندارد.39 آیة اللّه خامنه ای: استفاده اسپری تنگی نفس اشكال دارد.اگر روزه گرفتن بدون آن ممكن نباشد یا مشقت دارد،جایز است از آن استفاده شود؛لكن احتیاط آن است كه مبطل دیگری انجام ندهد ودر صورت ممكن روزه راقضا نماید.40 15. استفاده از پماد ویتامین دار پوست موجب بطلان روزه نیست.41 16. اگر خون لثه در آب دهان مستهلك شود،محكوم به طهارت است وبلعیدن آن اشكال ندارد ومبطل روزه نیست.42 17. سؤال: آیا وارد كردن دستگاه آندوسكوپی در معده برای عكسبرداری بدون اینكه چیزی كه مبطل روزه است همراه آن داخل معده شود روزه را باطل می كند؟ جواب: مبطل نیست.43 18. اگر روزه دار نیت كند چیزی را كه روزه را باطل می كند انجام دهد، در صورتی كه انجام ندهد باطل نیست.44 سؤال: آیا قصد افطار و روزه خوردن مبطل روزه می شود وقضا وكفّاره دارد؟جواب:نیت افطار وخوردن موجب بطلان روزه نمی شود ولی اگر نیت كند كه روزه نباشد،روزه او باطل است وفقط قضای آن روز براو واجب می شود وكفّاره ندارد.45 19. باقی ماندن طعم و بوی بعضی از غذاها یا خمیر دندان در دهان اشكالی ندارد.46